مصلح آگاه

مصلح آگاه

امیرکبیر شجاعانه در مقابل نفوذ سلطه بیگانه که مشکل اساسی کشور بود ایستاد . مقام معظم رهبری
مصلح آگاه

مصلح آگاه

امیرکبیر شجاعانه در مقابل نفوذ سلطه بیگانه که مشکل اساسی کشور بود ایستاد . مقام معظم رهبری

امیرکبیر، پیشقراول مبارزه با استعمار



امیرکبیر

میرزا تقی ‌خان فراهانی از نوادر تاریخ کشور ماست، عشق عمیق وی به استقلال و آزادی ملت مسلمان ایران، مانع شد که ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی استعمار بلعیده شود.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه گیلان، بیستم دی ماه مصادف است با شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر، ستاره بی نظیر تاریخ ایران زمین که صد و پنجاه و اندی سال پیش به عنوان صدراعظم ایران درخشید و در کمتر از سه سال و دو ماه بعد از شروع صدارتش خاموش شد. آشپززاده ای که به دلیل استعدادش مورد توجه قرار گرفت و توسط قائم مقام، والامقامی آگاه و وطن پرست شد.

میرزا تقی ‌خان فراهانی از نوادر تاریخ کشور ماست. عشق عمیق وی به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ایران، زمانی به فریاد دادخواهی ملت مظلوم لبیک گفت که می‌رفت تمامی ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی استعمار و استکبار جهانی بلعیده شود. زمانیکه دربار فاسد پادشاهی و رجال سیاسی سر سپرده، مزدورانه علناً سنگ بندگی طاغوت‌های شرق و غرب را به سینه می‌زدند و بی‌شرمی و گستاخیشان به حدی رسیده بود که حتی کوششی در اختفای بندهای اسارت و یوغ بندگی و بردگی خویش نمی ‌نمودند، امیرکبیر در برابر دشمنان دین و مجریان سیاست استعماری، یک تنه قیام کرد و پوزه استکبار و عمّال داخلیش را به خاک مالید.

میرزا تقی خان امیرکبیر یا میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، پسر مشهدی قربان هزاوه‌یی فراهانی نوه تهماسب بیک است. (مشهدی قربان طباخ اشراف آن زمان که بعدها به طور اختصاصی طباخ آشپزخانه میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی شد). میرزا تقی خان امیرکبیر در خانواده‌ای از طبقات پایین ملت ایران در روستای هزاوه به دنیا آمد و با حفظ این امتیاز در دامان یکی از بهترین‌ و اصیل‌ترین خاندان‌های آن روز ایران تربیت یافت و رشد نمود.

هزاوه در دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک و در مجاورت فراهان زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت. کربلایی محمد قربان در سلک نوکران میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد و در اواخر عمر «قاپوچی» قائم مقام شد. حشر و نشر میرزا تقی خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سویی و استعداد و دقت نظر امیرکبیر از سوی دیگر از او شخصیتی می‌سازد که نظیر آن در عصر قاجار کمتر دیده می‌شود. راه یافتن امیر کبیر به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حالی که امثال او حق تعلیم و تعلم نداشته‌اند و تعبیراتی که قائم مقام در خصوص او به کار می‌برد، عظمت شخصیت امیرکبیر را در همان دوران طفولیت نشان می‌دهد.

ویژگی های شخصیت امیرکبیر

امیر، درشت و تنومند، خوش قیافه و با سیمای گشاده و هوشمند بود. گویند در جوانی به کشتی علاقه داشت، به زورخانه می رفت و منش پهلوانان را دارا بود. راست گفتار و درست کردار بود. پیگیری امور کشور برایش از هر کاردیگری، حتی سلامتی خود، مهم تر می نمود. چشمان نافذی داشت. اعصابی قوی داشت و به گاه بروز سختی ها بسیار خونسرد بود. حق شناس بود و هرگز بر مقامی که دست یافته بود، غره نشد. بی جهت کسی را عزیز نمی داشت و کوچکترین خدمتی درنظر او جلوه می کرد. چون از سلامت نفس برخوردار بود، در برابر سفرای خارجی بسیار با غرور برخورد می کرد و تلاش سفرای روس و انگلیس در از بین بردن او، از همین برخوردها منشأ می گرفت. لباس او ساده بود، جبه بر تن می کرد و کلاه مستوفی گری را قدری بلندتر نموده، بر سر می نهاد. او پایبند مسائل شرعی بود و نماز و روزه را به جا می آورد، دعا و زیارت عاشورا می خواند. عادت به قلیان کشیدن داشت، اما تا آخر عمر از سلامت کامل بدنی برخوردار بود. امیر به خانواده خود علاقمند بود و نسبت به مادرش همواره مهری سرشار داشت.

امیر چون به سن رشد رسید در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیر نظام، وارد خدمات دولتی گردید. تحریر و نویسندگی در محضر این دو شخصیت، آغاز کار امیرکبیر است. بعد از مدتی لشکر نویسی در سال 1251 هجری قمری به شغل و لقب مستوفی نظام در لشکر آذربایجان منسوب و ملقب گردید. بعد از سمت استیفا به وزیر نظامی فرمانده کل قوا می‌رسد و بعد از مدتی با جلوس ناصرالدین شاه بر تخت، محمدتقی خان، به لقب امیرکبیری، اتابکی و نائبی درآمد. در حالی که منصب صدارت و امیر نظامی را داشت. حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا در این هنگام علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیر کبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد. امیرکبیر سرگرم اصلاحات کلی شد در حالی که مملکت سخت گرفتار طغیان ناشی از هرج و مرج اواخر دوران محمدشاه بود.

اقدامات امیر کبیر در زمان صدارت

یکی از اقدامات وی ایجاد نظم در جامعه بود؛ در پی نظمی که او در جامعه برقرار کرد کمتر ظالمی قادر بود بر بیچارگان فقیر تعدی کند، دزدی و هرزگی و شرارت را در جامعه به حداقل رسانید. در شراب اثر مستی نماند، جماعت اوباش که سابق به یک جرعه شراب، چند نفر را زخم می زدند، تا حدی بر چیده شدند.

امیر رسم رشوه و بست را برانداخت و کمتر کس جرأت داشت رشوه دریافت کند یا آن که گناهکاری به بست برود.

رسم قمه کشی را برانداخت. در تهران رسم بود که جوانان قمه می بستند.

وی گفت: هر که می خواهد قمه ببندد، اما آن کس که تیغ از غلاف بیرون آورد، چه کسی خواهد بود؟

به دنبال این سخن هرچه در شهر نزاع می شد کسی جرات تیغ کشیدن از نیام را نداشت و چون مردم پس از یک ماه چنین دیدند، قمه بستن را ترک کردند.

امیر برای تمیشت امور به خزانه خالی مملکت، سر و سامان داد و حقوق بسیاری از درباریان و وابستگان آنها را قطع کرد و همچون قائم مقام، برای شاه نیز" پول توجیبی" مقرر نمود.

از دیگر اقدامات مهم امیرکبیر، تأسیس اداره آگاهی بود. او برای آن که از روابط کارگزاران و مأموران دولت با مردم مطلع باشد اداره‌ای مخصوص و سرّی تشکیل داد که مشخصات کارکنان آن کاملاً مخفی بود. مأموران این اداره در لباس چوپان، گدا، فروشنده دوره گرد، راهزن و ... همه جا نفوذ داشتند و هرجا کار خلافی از کسی سر می زد، بی درنگ امیر را با خبر می کردند. در واقع امیر به جای دو چشم و دو گوش، هزاران چشم و گوش داشت.

وی جهت بسط عدالت، محاکم شرع را به علمای صالح سپرد، رسم شکنجه را برانداخت و با نوآوری در عرصه سیاست، سعی کرد مردم را با علوم جدید آشنا سازد.

او مایه کوبی آبله را اجباری ساخت و هر کس از بیماری آبله می مرد، بستگان او را پنج تومان جریمه می کرد.

ایجاد چاپارخانه برای مرسولات پستی از دیگر اقدامات امیر بود. ایجاد میدان توپخانه و عمارت آن و همچنین سبزه میدان تهران، که قبلاً محل اعدام افراد خاص بود نیز، از دیگر کارهای عمرانی وی به شمار می آید.

نکته جالب توجه در تیزبینی امیر، ساختن خانه برای مردم بود، او دویست خانه در بیرون شهر بنا کرد.

تاسیس مدرسه دارالفنون و راه اندازی نخستین روزنامه در ایران به نام وقایع اتفاقیه، دو گام بزرگ دیگر امیر بود، ایجاد کارخانه‌های پارچه بافی، شکر ریزی، چینی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن ریزی و فلزی از دیگر کارهای مثبت امیر بود.

امیرکبیر این مرد نامدار در دوران صدارت خویش اقدامات بسیاری را برای ملت و کشور خویش انجام داد.

آنچه همواره نام امیر کبیر را در نهضت علم و دانش ماندگار خواهد کرد، همانا تأسیس مدرسه دارالفنون به سبک جدید و استخدام معلمین و استادان خارجی است که در کنار آنها اساتید برجسته ایران هم بودند و تدریس می‌کردند. گرچه بعد از تأسیس این مدرسه آنچه امیرکبیر در زمان حیاتش در نظر داشت متحقق نشد و حسودان امیرکبیر چون میرزا آقاخان نوری سلطه و نفوذ یافتند و اغراض و امیالشان را در این امر مهم دخالت دادند، از جمله بردن صد نفر شاگرد از شاهزادگان به نزد ناصرالدین شاه تا در این مدرسه تعلیم یابند. افسوس که یک روز پس از عزل امیرکبیر، معلمان فرنگی وارد تهران می‌شوند و گویی او را در حال توقیف ملاقات می‌کنند. میرزا آقاخان نوری با وجود آمدن معلمان از فرنگ، هنوز سعی در تعطیلی دارالفنون دارد که ناصرالدین شاه مخالفت می‌کند.

سرانجام دشمنی امثال آقاخان نوری و مهدعلیا و... و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد تا در 20 محرم 1268 هجری قمری، امیرکبیر از صدارت معزول شود و در 25 محرم از امارت نظام و از تمام مشاغل دولتی برکنار گردد و چند روز بعد به کاشان تبعید شود. سرانجام به فرمان نامرد روزگار ناصرالدین شاه به دست نالایقی چون حاج علیخان مراغه‌ای معروف به حاجب‌الدوله به طرز فجیعی در حمام فین کاشان به لقاء حق برسد.

انتهای پیام

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.